ثنا خانم&حسنا خانم&حلما خانم

صندوقچه خاطرات روزهای مادرانه ام

ثنا خانم&حسنا خانم&حلما خانم

صندوقچه خاطرات روزهای مادرانه ام

پایان سی و سه ماهگی ثنای HI TECH

 پست با چندین روز تاخیر داره ثبت میشه از این بابت شرمنده 

و چرا ثنای HI TECH؟ 

دلیلش اینه که کمی تا قسمتی به ویندوز مسلط شده همچین باحال میگه برم تو مای کامپیوتر که غش میکنم واسش. (راست کلیک میکنم- اپن- چپ کلیک) 

البته و صد البته با موس انگشتی لب تاپا نه با موس PC  

روی موبایل من هم که به طور کامل تسلط داره یه کم اذیت میکنه ولی خب به یاد گرفتنش میارزه

 

 

یه تیکه کلام پیدا کرده

هی میگه: 

سلام بچه ها 

 

یه کم خانمتر شده وقتی بعد از ظهرها بهش میگم میخوام بخوابم اجازه میده که استراحت کنم و کمی بعدش هم خودش از بازی خسته میشه میاد پیشم دراز میکشه و میخوابه ولی خب اولویت بیدار شدن با اونه یعنی هر وقت از خواب پاشه مامان رو مجبور میکنه که بلندشه اونم با این الفاظ: 

بسته  

زیاد خوابیدی 

پاشو 

 

خیلی به مدرسه رفتن علاقه داره خیلییییییییییییییییی آرزو داره که بره مدرسه 

 

یه شب که داشتم میخوابوندمش نگاهش به سقف بود گفت اون چیه؟ نور مهتاب بود که افتاده بود روی سقف گفتم مهتابه 

یه کم گذشت سرش رو کرد زیر پتو و گفت از مهتاب میترسم 

تا حالا اینجوری نشده بود 

واقعا میترسید پاشدم یه کم پرده رو جابه جا کردم تا نور محو شد و از زیر پتو دراومد 

 

این چند روز  هم قسمت شد یه سر به دریا بزنیم. نمیتونم بگم چقدر عاشق دریاست. عکساش میره واسه پست ماه بعد 

 

اما عکسای این ماه 

  

 

  

ثنا خانم تو حرم حضرت معصومه علیها السلام

  

 

 

  

هیس فاطمه کوچولو داره میخوابه

 

  

                                                               چتری گنده تر از خودش

 

  

و بازم عکسایی که از خودش گرفته

 

 

 

 

 

  

یعنی  سیر و ترشی سیر میخوره در حد تیم ملی

 

 

 

  

                                                     هی میگفت ساکت باشید من درس دارم

 

 قهرمان کوچولوی من

 

 

 

 اگه گفتید این کیه؟ 

مهنای جیگر، دخمل همکار مامان ثنا