ثنا خانم&حسنا خانم&حلما خانم

صندوقچه خاطرات روزهای مادرانه ام

ثنا خانم&حسنا خانم&حلما خانم

صندوقچه خاطرات روزهای مادرانه ام

امان از گرسنگی

قانون وضع نموده ایم که خوراکی مختص بیرون از خانه باشد مثلا زمانهایی که بابای عزیز به مهد میبردش آن هم برخی روزها و یا روزهایی که با من به باشگاه می آید جهت ساکت ماندن و به عبارتی باج دادن 

خلاصه اینکه مثل خیلی از والدین مهربان در منزل کارتنهای حاوی تغذیه های سراسر شکر و مواد نگهدارنده و لپ کلام ضرر نگاهداری نمینماییم 

از این رهگذر دخترک گاهی در خانه بهانه میگیرد که گشنه مثلا نان یا پلو نیستم و چیز دیگری برای خوردن میخواهم و مدیونید فکر کنید که ما منظورش را از چیز دیگر نمیدانیم  

دو سه شب پیش بود که شنیدم به بابای عزیزش میگوید: یک چیز بده من بخورم من تو این خونه فقط آب بخورم؟ 

و ایضاً شب بعد در همان ساعت و همان دقیقه با وجود اینکه میدانستیم شکم نازنیش پر است از خوراک عدسی خوشمزه ای که اینجانب نثارش کرده بودم دوباره با همان حالت و در حالی که آب دهانش را قورت میداد رو به من گفت: ببین مامان من دارم از گرسنگی آب دهنم رو میخورم