ثنا خانم&حسنا خانم&حلما خانم

صندوقچه خاطرات روزهای مادرانه ام

ثنا خانم&حسنا خانم&حلما خانم

صندوقچه خاطرات روزهای مادرانه ام

بیست و دو ماه و دو روز

دو روز از پایان بیست و دوماهگی ثنا خانم گذشته و چون مسافرت بودیم یه کم پست رو دیرتر گذاشتم. فصل زیبای بهاره و چند روزی رو  تو طبیعت زیبای رامسر بودیم. واقعا خوش گذشت. ثنا رو واسه اولین بار بردم آبگرم و در واقع اولین باری بود که میبردمش تو استخر اولش میترسیدم ولی بعد که توی آب بغلش کردم دیدم خیلی سبکه و خودش هم همکاری لازم رو میکرد. 

یه روز هم رفتیم تله کابین سوار شیم که اونقدر صفش طولانی بود که غروب شد و مجبور شدیم برگردیم و کلا کنسل شد ولی وسایل مخصوص خردسالان شهربازیش رو سوار شد و کلی حال کرد و اصلا راضی نبود که برش گردونیم. 

هر روز عصر میرفتیم لب دریا ماهیگیرا رو تماشا میکردیم که از دریا برمیگشتن و تورا رو جمع میکردن. هر دفعه هم یدونه ماهی به ثنا عیدی میدادن 

دختر ۱۲ دندونه ما دیگه یادی از می می نمیکنه و حسابی به وضعش عادت کرده. شبها هم تخت تا صبح میگیره میخوابه(صبح که چه عرض کنم لنگ ظهر) 

الانم اومده کنارم نمیذارم راحت بنویسم. عکسهای قشنگ این ماه هم تو دوربینه که شارژش تموم شده و شارژرش گم شده و خلاصه بازم با تاخیر میارمشون