ثنا خانم&حسنا خانم&حلما خانم

صندوقچه خاطرات روزهای مادرانه ام

ثنا خانم&حسنا خانم&حلما خانم

صندوقچه خاطرات روزهای مادرانه ام

دیس ایز دلیشز

ساعت 6 تا 7 صبح اختصاص داره به آماده کردن خوراکی گرم برای جیگیلیها

صبح ها من میبرمشون مدرسه. بعد از پایان مدرسه هم پدرجانشون میره دنبالشون که بیاردشون خونه. تا میان تو ماشین هم انگار پدرجان سراغ خوراکیهای خورده نشده رو میگیره که مسیر باقیمونده تا خونه رو مستفیذ شه

شرطی شدند که یه مقدار رو تعمداً برای پدرجان نگه دارند

شرطی شدم که به اندازه سه نفر خوراکی آماده کنم

الهی من فدای هر سه تا بچه شکموم بشم


http://s6.picofile.com/file/8378067150/photo_2019_11_13_08_06_08.jpg


بهش بگم دعوات کنه؟

یه وقتایی که از حسنا بابت انجام کاری یا رفتاری ناراحتم و به اصطلاح دارم دعواش میکنم ثنا میاد وسط معرکه رو میگیره و به تبع صدای نصیحت گر من صداش رو برای بچه بلند میکنه

اینجور موقع ها خیلی از دستش ناراحت میشم

بهش میگم تو حق نداری دعواش کنی حقه منه چون مادرم و میخوام تربیتش کنم ولی تو خودت هم بچه ام هستی و خواهرش نه مادر یا پدرش. فقط میتونی بهش تذکر بدی که کاری که داره انجام  میده مورد تأیید ما نیست و دیگر هیچ

.

.

.

.

ای کسانی که ایمان آورده اید!

یه وقت اگه برخورد کردید به بنده ای در حالا ارتکاب گناهی که جزءگناهانی که شما مرتکب میشید نیست دعواش نکنید چون حق دعوا کردنش رو ندارید. فقط و فقط وظیفه شما که اتفاقاً واجب هم هست بهتون اینه که بهش یادآوری کنید "خدا این کارت رو دوست نداره و ممکنه دعوات کنه ها" و دیگر هیچ