ثنا خانم&حسنا خانم&حلما خانم

صندوقچه خاطرات روزهای مادرانه ام

ثنا خانم&حسنا خانم&حلما خانم

صندوقچه خاطرات روزهای مادرانه ام

برگی از مکالمات قبل از خوابشون

حسنا: ثنا اگه دشمنا منو ببرن عوضش بهت صد تا اسلایم بدن تو قبول میکنی؟

ثنا:نه

حسنا: خب پس خواهرتو دوست داری

ثنا: آره

اصلا حسین(ع) جنس غمش فرق میکند


 

کرونا خیلی چیزها را از ما گرفت

اما خیمه عزایت را نتوانست، که نزدیک تر و دست یافتنی تر شد،

 از پشت دیوارها به زیر آسمان آبی و به کف انتهای کوچه ای آمد که عبور خودرو از این سرش ممنوع است تا مزاحمتی برای همسایه ها نباشد،

که دم درب ما باشد و شکر کنیم آن روزی که این خانه قدیمی انتهای کوچه را معامله کردیم باری تعالی داشت خادم الحسینی را در روزگاری نصیبمان میکرد که هر شیعه دل نگران بود که نکند امسال از او و خیمه اش محروم باشیم

تا سرخوش باشیم تمام روز و چشم به ساعت که زودتر 19:00 را نشان دهد و صدای خادمان را بشنویم که سیم های سیار را برایشان از این بالا به پریز برق بزنیم و با عجله چادرهای مشکی را به سر خود و دختران کرده موکتهای خاکی که در پارکینگ جاگرفته اند را با کمک کودکانی از جنس خادم این تبار محترم به کوچه منتقل کنیم.

و یاد بیاوریم خود نیز به منتی که این خاندان به سرمان نهاده اند از کودکی خادم این تبار محترمیم

و شاید خیلی قبل تر از کودکی

از زمانی که  رب العالمینم از صلب مردی که به خادم الحسینی شناس بوده نعمت وجودم بخشید

 و در رحم زنی با تقوا قَرَارٖ مَّکِینٖ دادم

همگون این وجود نازنینی که در بطن دارم

که در تمام قریب دو ساعت و اندی حضور در خیمه عزای حسین(ع) چهارزانو روی موکت خاکی بنشینم و تکانی نخورد و آزاری نرساند، نه از اسپاسم عضلات خبری باشد و نه درد پهلود و کمر. انگار که باری به حملم نیست

 تو گوئی دارد میگوید:

آرام اشکت را بریز مادر جان. پشتک بالانسهایم را گذاشته ام برای ساعات دیگر شبانه روز

انگار کن این دو ساعت را به پهلویت خزیده ام،  سر در سینه ام فروبرده و آرام دارم اشک میریزم

انگار کن که دارم گوش میدهم به صدای روضه ارباب

انگار کن که دارم زمزمه میکنم:

از جنینی خادم این تبار محترمم

چونان علی اصغر او مدافع حرمم

و تو مادر با اطمینان در این ده روز و این دو ماه و تمام سال زمزمه کن: هر سه تایشان نذر علی اصغر او. و فدای فرزندان او

و بگو نیک میدانم که لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثَىٰ ولی با خیالی آسوده سَمَّیْتُهن خادمة الحسین(ع)


.............................................................. 

اصلا خوبی هیئت به این است که در کوچه خاکی باشد

و ماادراک مالکوچه خاکی

و زیر آسمان با هوای ناحیه ای مقدسه

بی هرگونه پذیرائی

 اصلا گریه بر حسین(ع) با لب و گلوی خشکیده یک چیز دیگرست

اصلا حسین(ع) جنس غمش فرق میکند