ثنا خانم&حسنا خانم&حلما خانم

صندوقچه خاطرات روزهای مادرانه ام

ثنا خانم&حسنا خانم&حلما خانم

صندوقچه خاطرات روزهای مادرانه ام

بای بایییییییییییییییی

 

خبر خبر  

ثنای من بای بای کردن یاد گرفته، هر کی از در میاد تو (هر دری باشه) خانم به نشانه خوش آمد گویی دستش رو براش تکون میده، میگی نه نگاه کن   

 

 

  

راستی اونقدر هول بودم که یادم رفت عید پیامبر اعظم(ص) رو به همه تبریک بگم. شب عید بابایی ما رو به صرف شام دعوت کرد بیرون. ثنا خانم تمام مدت روی میز داخل کریر نشسته بود و مامان رو اذیت نمی کرد. میدونید برای چی؟ چون تمام حواس خانم به میزایی بود که روشون بچه یا بچه هایی نشسته بود. گهگدایی هم صداشون میکرد ولی هیچکی صدای بچه منو نمیشنید