ثنا خانم&حسنا خانم&حلما خانم

صندوقچه خاطرات روزهای مادرانه ام

ثنا خانم&حسنا خانم&حلما خانم

صندوقچه خاطرات روزهای مادرانه ام

خواب های شیرین

دور روز پیش ثنایی رو با بابایی برده بودیم پارک. یه عالمه تاپ و سرسره و الاکلنگ بازی کرد، شبش تا صبح چند بار بلند بلند تو خواب خندید، وای قند تو دل مامان و بابا آب شد 

 

  

  

 

 

 

یه کار جدیدی هم که خانم یاد گرفته اینه که بره وسایل داخل کابینتا رو بیرون بریزه و بره داخلشون بشینه، در مورد کابینت های با ابعاد بالا مشکلی نیست ولی مسئله اینجاست که ... 

 

 

  

 

 

دو سه روزی هم هست که ادای مامان رو در میاره، تا عروسکاش رو میبینه مثل مامان میگه: آ خدا خدا خدا 

اینم یه خواب ناز پیش عروسک(مهتاب خانم)