ثنا خانم&حسنا خانم&حلما خانم

صندوقچه خاطرات روزهای مادرانه ام

ثنا خانم&حسنا خانم&حلما خانم

صندوقچه خاطرات روزهای مادرانه ام

دلتنگم

دیروز یه کم دعوات کردم مامانی منو ببخش، رفتی پیش بابات و طرف من نمیومدی ولی زیر زیرکی نگام میکردی، بعد از یه ربع که بهت خندیدم بدو بدو اومدی پیشم و سرت رو روی پام گذاشتی، خیلی دلم گرفت مامانی    

قول میدم امروز هم اگه هوا خوب بود ببرمت بیرون و از دلت در بیارم. عاشق کالسکه ات هستی و هر بار که میایم تو پارکینگ در انباری رو نشون میدی و با زبون بی زبونی میگی که کالسکه ات رو دربیارم. فقط عزیز دلم خیلی شیطونی و بیرون که هستیم مرتب کمربندت رو از زیر پاهات رد میکنی میاری بیرون و تو کالسکه سرپا وایمیسی و حتی بر میگردی به طرف عقب.  

هر پسربچه ای رو هم که میبینی داد میزنی ایییییییییی. آخه عزیز دلم همه پسرها که علی نیستن 

دو تا دندون دیگه از فک بالا در امده و تا حالا چهار تا دندون داری گلم.  

الهی هر نفس شکر