چادر نماز و زیر لب خدا خداتو دوست دارم....
قلقلیهای من در حال کوفته قلقلی کردن
نیاید تو صندوق پستی هی آه و ناله سر ندید که تناردیه ای و بچه کوزت شده و فلان ایشون داشتن کف آشپزخونه رو با دستمال نمناک میسابید و وقتی ازش دلیلشو پرسیدم گفت میخوام زمین خیس بشه و دایی امین بیاد با کله بخوره زمین/ یه همچین جونورایی ما تحویل جامعه دادیم
پیش بسوی استخر
لالایی بابا لالا
سه تفنگدار(ثنا و حسنا و محمدپارسا)
خواهر مهربون در حال خشگل کردن ناخنای پای خواهرش